به گزارش مسجدخبر به نقل از مهر؛ حجت الاسلام حسینپور از آن روحانیون پر تلاش و زحمتکشی است که یک گوشه دارد کار خودش را میکند. بعد از سالها تبلیغ در شهرها و استانهای مختلف، حالا در روستای ساغروان مشهد ساکن است و به ۲۳ روستا خدمترسانی میکند. از ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه بگیرید تا آزادسازی زندانیان و وام اشتغال و شورای حل اختلاف بین مردم. آقای حسینپور معتقد است یک امام جماعت تنها در صورتی میتوان به مردم کمک کند که به معنای واقعی امام آن منطقه باشد. یعنی در هر کاری پیشرو و فعال و در صف اول حضور داشته باشد و مردم به او اعتماد کنند. امروز پای صحبت این روحانی بانشاط و فعال نشستهایم تا بدانیم یک روحانی چقدر میتواند در حل مشکلات مردم موثر واقع شود.ز پای صحبتهای ایشان نشستهایم تا بدانیم یک روحانی فعال چقدر میتواند در حل مشکلات مردم موثر واقع شود.
هرکدام از بچههای من در یک شهر به دنیا آمدهاند!
من محمدتقی حسینپور هستم. از سال ۱۳۷۹ وارد عرصه تبلیغ شدم و تا امروز هم در حال خدمت در حوزه تبلیغ هستم. شروع تبلیغ من از استان سیستان و بلوچستان بود. بعد به استان خراسان جنوبی منتقل شدم. از استان خراسان جنوبی هم به استان خراسان رضوی آمدم. در استان خراسان رضوی هم ابتدا در شهرستانهای خاف و سرخس و کلاته نادر فعالیت کردم و الآن هم حدود ۵ سال است که در حاشیه مشهد مقدس، روستای ساغروان، هستم. با خانواده به اینجا آمدهام و همیشه همراه با خانواده به محل تبلیغ رفتهام. جالب است بدانید که الآن یکی از بچههای من متولد خاف است، یکی متولد بیرجند، یکی متولد مشهد و دیگری متولد سرخس است!
مدیریت فرهنگی ۲۳ روستا با ماست
مناطقی که من برای تبلیغ رفتم، در تمام سال در همان منطقه مستقر بودم. یعنی اینجور نبوده که دو هفته بروم و برگردم. حوزه فعالیتهایمان هم زیاد است. ساخت خانه عالِم، ساخت مساجد و کارهای فرهنگی از عمده فعالیتهای ماست. البته از زمانی که به حاشیه شهر مشهد آمدم، دایره فعالیتهای ما گستردهتر شد. خود من در روستای ساغروان مستقر هستم، ولی مدیریت فرهنگی ۲۳ روستا با ماست. بحثهای اعزام امام جماعت، ساخت و ساز خانه عالم، ساخت و ساز مسجد، رسیدگی به محرومین، شورای خل اختلاف و کارهای دیگری که میتوانیم انجام بدهیم.
ساخت درمانگاه شبانهروزی برای روستان ساغروان و مردم منطقه
روستای ساغروان ۱۵۰۰ خانواده و ۷۵۰۰ نفر جمعیت دارد. ۲۳ روستای دیگر هم تقریباً ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر جمعیت دارند. ما برای این ۷۰ هزار نفر امام جماعت معرفی میکنیم، امام جماعت را جایگزین میکنیم، به محرومین رسیدگی میکنیم و غیره. الآن حدود ۶۰۰ خانوار به صورت رسمی و حدود سیصد چهارصد خانواده هم به صورت غیر رسمی تحت پوشش ما هستند. یکی از مشکلاتی که ما در منطقه داشتیم و خیلی درباره آن مراجعه بود، کمبود یک مرکز درمان شبانهروزی بود. مردم مراجعه میکردند و میگفتند ما یک مرکز درمانی که شبانهروزی اینجا باشد نداریم. بالأخره با کمک یکی از خیرین به نام «حاج علی اکبر» یک زمین در کنار مسجد روستای ساغروان تهیه کردیم. ایشان این زمین را وقف درمانگاه شبانهروزی کرد و کار ساخت و ساز را هم به عهده گرفت. الآن که داریم صحبت میکنیم ایشان حدود سه میلیارد هزینه کرده است و در مرحله احداث سقف هستیم. پیشبینی ما این است که تا یک سال و نیم دیگر این درمانگاه ساخته شود و به صورت خیریه در منطقه کار کند. قرار است عواید درمانگاه هم صرف امورات فرهنگی شود. انشاالله بتوانیم قدم ارزندهای برای منطقه برداریم.
مهاجرت از سیستان و بلوچستان به حاشیه مشهد، یکی از بزرگترین مشکلات ماست
یکی از مشکلاتی که ما در منطقه ساغروان داریم مهاجرتهای بیرویه از سمت سیستان و بلوچستان، تربت جام، صالح آباد و سرخس به اینجا است. چون قیمت زمین اینجا ارزانتر است و به خاطر شهرکهای صنعتی بازار کار خوبی هم دارد، مهاجرت زیادی به اینجا اتفاق میافتد و فرهنگهای مختلف در این منطقه حضور دارند. متأسفانه همین مهاجرتها برای ما مشکلات عدیده فرهنگی و اجتماعی به وجود آورده است. بحث طلاق هست، بحث اعتیاد به مواد مخدر به صورت شدید وجود دارد، بحث خرید و فروش موارد مخدر و مشروبات الکی و زنان سرپرست خانوار. متأسفانه مشکلات حاشیه شهر در همه مناطق یکی است و علت اصلی آن هم همین مهاجرتهای بیرویه است. ما برای اینکه با این خانوادهها ارتباط برقرار کنیم، در قالب موسسه خیریه و مرکز نیکوکاری شروع به فعالیت کردیم. خانوادههایی که آسیبهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند را شناسایی کردیم تا بتوانیم با آنها ارتباط مستمر بگیریم.
خانوادهای که ۵ دختر مطلقه دارد!
در ایام کرونا فعالیت ما نمود عجیبی داشت. اگر بگویم از آن مسجد روستا ساغروان بالای هفت هشت ده هزار بسته معیشتی خارج شد، کم گفتم. از این طریق با خانوادهها آشنا شدیم و دیدیم که مشکل فراتر از مشکلات اقتصادی است. مثلاً بحث اعتیاد و طلاق اینجا بیداد میکند. من الآن خانوادهای سراغ دارم که ۵ تا دختر مطلقه دارد. یک خانواده دیگر دارم که سه تا دختر مطلقه دارد. حتی یک خانواده اهل سنت هست که میگوید حاجآقا شما بیایید فکری برای ما بکنید. خب وضعیت این خانوادهها با چند دختر مطلقه تبدیل به چه معضلی میشود؟ ساغروان تبدیل شده به یک خوابگاه. یک مرکز استراحت برای خانوادههای بی سرپرست و جوانان درگیر با معضلات اجتماعی. وضعیت کشاورزی هم به خاطر کمبود آب مشکل دارد؛ برای همین خانوادهها زمینها را به کسانی که وضعیت اقتصادی بهتری دارند میفروشند و منطقه به کانون فساد تبدیل میشود.
برگزاری کلاسهای مشاور خانواده و مشاور پیش از ازدواج، برای کمک به حل مشکل خانوادهها
ما در قالب همین مرکز نیکوکاری کارگاههای مشاور خانواده برگزار کردیم، مشاورههای قبل از ازدواج برگزار کردیم و با آموزش زنان سرپرست خانوار و گرفتن وام با همراهی کمیته امداد، بحث اشتغال را پیش بردیم. از مردم نظرخواهی کردیم و پرسیدیم اگر کارگاه آموزشی برگزار کنیم، از چه کاری بیشتر استقبال میشود؟ گفتند آرایشگری و خطاطی. ما آمدیم و چند تا دوره برگزار کردیم که یکی از آنها آرایشگری بود. الآن هفت هشت نفر از همین کارآموزان آرایشگری دنبال وام کمیته امداد هستند تا کار خودشان را راه بیندازند. تا حدی که توانستیم این فعالیتها را داشتیم. این کارها هم جهادی است. طوری نیست که مردم حقوقی به ما بدهند یا بودجهای از دولت برسد. اینها همه بر اساس دغدغهای است که داریم. مشکلات را شناسایی میکنیم و دنبال خیر میگردیم.
ساخت مدرسه برای مقطع متوسطه
یکی دیگر از مشکلات منطقه ساغروان ازدیاد دانشآموزان است. به تازگی دو هزار متر زمین در اختیار گرفتیم و بنا است به زودی ساخت و ساز مدرسه را هم شروع کنیم. در روستای ما مقطع دبستان و راهنمایی داریم، ولی مقطع متوسطه برای دختر و پسر نداریم. کلاسهای مقطع متوسطه برای دختر و پسر در این منطقه مختلط است و همین هم کلی مشکلات فرهنگی اجتماعی برای ما ایجاد کرده است.
۹۵ درصد پروندههای ورودی به «همیاران شورای حل اختلاف» ما ختم به خیر میشود
الآن حدود ۹۵ درصد از پروندههای وروردی به «همیاران شورای حل اختلاف» ما ختم به صلح میشود؛ چه پرونده خانوادگی، چه زد و خورد و چه نزاعهای دسته جمعی. دو نفر بودند که تقریباً چهار پنج سال اختلاف خانوادگی داشتند. زن و شوهری بودند که مشکل مهریه داشتند و درگیر دادگاه و پاسگاه. به نتیجه هم نرسیده بود. اینها به تور ما خوردند. ما این بندگان خدا را به مشاوره مورد اعتماد خودمان فرستادیم. مشاوره یک قرارداد بین اینها نوشت و این زن و شوهر بر اساس این قرارداد توی مسجد با هم صلح کردند. وقتی خانم میخواست برود به من میگفت تعجب میکنم. گفتم چرا؟ گفت این دادگستری با آنهمه طمطراق و مشاور و بگیر و ببند، ۵ سال است که نمیتواند این کار را برای ما انجام بدهد، ولی شما توی یک ماه بدون میز و صندلی و با استفاده از همین فضای مسجد توانستی مشکل ما را حل کنی.
آزادسازی زندانیها به کمک خیرین
یکی دیگر از کارهای ما کمک به آزادسازی زندانیها است. یک بنده خدا ۱۰۰ میلیون به ما داد و از همان طریق توانستیم ۱۲ تا زندانی را آزاد کنیم. من به مدیرکل زندانهای مشهد گفتم شما بیایید لیستی از زندانیهای زیر ۱۰ میلیون به من بدهید، من قبول میکنم. خودم دنبال خیر میگردم و زندانیهای جرائم غیر عمد و مالی را آزاد میکنم. متأسفانه این دوستان پای کار نیامدند ولی ما در حد بضاعت خودمان انجام دادیم. الآن مدتی است دنبال رضایت چند تا پرونده هستیم که البته دیه این پروندهها سنگین است؛ در حد هفتصد هشتصد میلیون تومان.
حاج غلام با انصاف؛ کاسبی که از خیر سود صدها میلیونی گذشت
برکات مسجد به اینها خلاصه نمیشود. یک بنده خدایی داریم به اسم حاج غلام. کاسب است. شب و روزهایی که روغنهزارها گران شد و از صد تومان به چهارصدهزار تومان رسید، این حاج غلام یک بارِ روغن داشت. طوری که میتوانست توی یک شب پانصد ششصد میلیون سود کند. آمد پیش من و گفت چکار کنم؟ من هم گفتم به قیمت خرید خودت بده به مردم. فردای این صحبت حاج غلام این بار را بین مردم تقسیم کرد. اینها برکت مسجد و حضور روحانی در منطقه است. وقتی از او هم سوال میکنی میگوید این برکت حضور در مسجد و ارتباط با روحانی و مقید بودن به احکام شرعی و عقلی است. میگوید وجدان من اجازه نمیدهد به خاطر سود خودم به مردم ضرر برسانم. به همین خاطر در منطقه ما معروف است به «حاج غلام با انصاف». امیدوارم یک روز به اینجا بیایید و با حاج غلام با انساف هم گفتگو کنید.
ساخت خانه عالِم از مهمترین کارهای من است / خانوادهام پای کار من هستند
ساختن خانه عالم یکی از کارهای من است. اوائل که به این روستا آمده بودم، یک سال در گلبهار مستأجر بودم. صبح از گلبهار به ساغروان میرفتم و شب برمیگشتم. خودم زمین را گرفتم، خیر پیدا کردم و خانه را ساختم و حالا هم دارم استفاده میکنم. بعد از اینکه من از اینجا بروم هم عالِم بعدی در آن ساکن میشود. این یک کار عام المنفعه است. هر روستایی که تا حال رفتهام هم یکی از اولین کارها، ساخت خانه عالم بوده است. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در روستاها داریم، نبود خانه عالم است. برای همین خیلی از روحانیون قبول نمیکنند که به آن روستا بروند. خود من هم یک سال مستأجری کردم، بعدش خانواده را با خودم به اینجا آوردم. الآن حدود ۴ سال است که به خانواده در ساغروان ساکن هستم و در حال خدمت به ولی نعمتهای خودمان هستیم. خوب است همینجا از خانواده خودم هم تشکر کنم. خانواده خیلی با من همراهی کرده است. بدون آنها نمیتوانستم قدمی بردارم. یکی از بزرگترین نعمتهای خدا به من همین خانم و خانواده است. خانوادهای که پای کار من است و همه جا همراهی کرده. الحمدلله بچهها هم فعال و نخبه هستند و این نتیجه زحمات همسرم است. ایشان توی کارهای روستا هم همکار و همراه من است و کمک زیادی به پیشبرد کارها میکند. انشاالله در ادامه هم بتوانیم در کنار هم به مردم عزیزمان کمک کنیم.
پایان پیام/